مدح و مرثیۀ امام حسن مجتبی علیهالسلام
روضۀ آقاست عـاشـوراتر و گـودالتر قدّ زهرا میشود در این مصیبت، دالتر ضامنِ لبخندهای شیعه در روز جزاست گریۀ بر او کـند صدیـقه را خوشحالتر در سه باری که به سائل داد هر چه داشت را مثل او پیـدا نـشد در شهـر بیامـوالتر کاش آقای کریمان داشت حتی یک زهیر گشت شأنش از تنِ ارباب هم پـامـالتر گاه یک نیشِ زبان، مثل هزاران نیزه است جسم، با زخم زبانها میشود بد حالتر بین کوچه ترش رو وُ بعد از آن شد خنده رو از مغـیره نیست در شهرِ نـبی دجـالتر چشمِ زهرا از حیا در کوچه تر شد بیشتر چشم آقا هم شد از این صحنه ماه و سال، تر |